خاله نرگس زنان مطلقه را به خلوتی کامران می فرستاد
تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۳۱۲۸۸۶
حوادث رکنا: خاله نرگس با فریب زنان مطلقه آن ها را به خلوت کامران می فرستاد و سپس نقشه شوم خود را در مراسم صوری عملی می کردند.
به گزارش گروه حوادث رکنا، نرگس، ۴۳ ساله ای که به خاله معروف است پس از انتقال به دادسرا در مقابل بازپرس قرار گرفت و گفت: در اماکنی مانند آرایشگاه های زنانه و یا هنگام برگزاری جشن های گوناگون، برخی زنان مطلقه را شناسایی می کردم و با آن ها طرح دوستی می ریختم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: سپس زمینه آشنایی جوان ۳۳ ساله ای به نام کامران را که از آشنایانم بود با آن ها فراهم می کردم. کامران هم در حالی که وانمود می کرد جوان پولداری است با پوشیدن کت و شلوار شیک و به دست گرفتن کیف سامسونت و با یک خودروی مدل بالای گران قیمت که به امانت می گرفت، با آن ها قرار ملاقات می گذاشت و پس از مدت کوتاهی گفت وگو با آن ها توافق می کرد تا زمان جلب رضایت پدر و مادرش در یک مکان مذهبی آن ها را صیغه کند.
نرگس در ادامه بیان کرد: دراین مدت کامران عروس های مطلقه را به خانه خود می برد و هرکاری که دلش می خواست با آن ها انجام می داد، این زنان هم برای اینکه شانس زندگی با کامران را از دست ندهنده به خواسته های او تن می دادند. سپس من وارد ماجرا می شدم و از عروس خانم ها می خواستم برای آبروداری و جلب اعتماد خانواده کامران، در مراسم خطبه خوانی، خودشان را با طلا و جواهرات زینت بدهند، اما وقتی به مکان مذهبی می رسیدیم از عروس و داماد می خواستم که همه پول ها و مدارک و اموال باارزش را داخل خودروی داماد بگذارند تا از دستبرد در امان باشد.
وی گفت: در این هنگام وقتی همه ما در محل قرار حاضر می شدیم فرد دیگری که کلید یدکی خودروی داماد را داشت به راحتی همه اموال عروس و داماد را سرقت می کرد. سپس داماد با این بهانه که شناسنامه اش را فراموش کرده است مراسم عقد را برهم می زد و عقد را به روز بعد موکول می کرد اما وقتی همه ما به محل پارک خودروی داماد می رفتیم ناگهان متوجه دستبرد می شدیم ولی چون همه ما از ابتدا همراه عروس بودیم هیچ کس به داماد یا من شک نمی کرد و بدین ترتیب 20 مورد با همین شیوه اموال عروس ها را ربودیم که در آخرین مورد عروس به خاطر این که اموال زیادی از دست داده بود به پلیس Police شکایت کرد و ماموران انتظامی هم بلافاصله به سراغ من آمدند، اما الان متوجه شدم که من هم فریب خورده ام و جوانی که کلید یدکی خودروی کامران را داشت متواری شده است.
بازپرس پس از شنیدن اظهارات این زن دستور بازداشت موقت او و تحت تعقیب قرار دادن متهم فراری را صادر کرد.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
حبس ابد برای فوتبالیست مشهور ایرانی + گفتگو و عکس
زنم را با مجید داخل یک سمند دیدم ! / قصاب زنش را در پاسداران تهران سلاخی کرد + عکس
سرنوشت راننده لندکروز یک میلیاردی که پلیس راهور را کتک زد + فیلم
آخرین خبر از وضعیت نازنین زهرا دختر مرندی + گفتگو با مادر دختر بچه و فیلم
دستگیری سید محمد حسینی مجری ری استارت تایید شد / او ترور شیمیایی کرده است + عکس
این دختر دانشجو اعتراف شومی کرد / 2 هم دانشگاهی مرا به سرویس بهداشتی بردند ! + عکس
مرد بی رحم سر این زن زیبا را برید + تصاویر
اسفندیار رحیم مشایی لباس خود را در دادگاه از تن در آورد ! + فیلم
دختر جوان با چاقو معلم مذهبی اش را عقیم کرد / این مرد بارها به دختر جوان تجاوز کرده بود
زایمان پنهانی دختر 16 ساله در حمام ! + عکس
از تجاوزهای معشوقه مادرم خسته شدم او در 14 سالگی مرا به یک روسپی تبدیل کرد + عکس
مرد شیطان صفت به جسد دختری در سردخانه رحم نکرد +عکس
سولماز مچ شوهر خائن و مینا را در اتاق خلوت گرفت! / او در را قفل کرد!
دوست شیطان صفت پدرم 2 سال بدنم را لمس می کرد / خاطره از تجاوز وحشیانه گفت
منبع: رکنا
کلیدواژه: خودرو سلامت مسکن بازنشسته ها مهم ترین های 24 ساعت ارز و سکه زیبایی مدل پلیس Police اخبار حوادث زنان مطلقه سرقت فریب مراسم من عکس دستگیر شد دختر فیلم ایران پلیس زن حوادث ازدواج ایرانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۳۱۲۸۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کینه قدیمی
عابران و اهالی کنجکاو به زنی خیره شده بودند که از پنجره طبقه شش درخواست کمک میکرد: «اینجا یه نفر گلوله خورده با پلیس و اورژانس تماس بگیرید بیان برای کمک.»یکی از عابران شماره اورژانس و عابران دیگر، پلیس را گرفتند و آنچه دیده بودند را شرح دادند. این بار سکوت ساختمان با صدای آژیر آمبولانس و ماشینهای پلیس که از دور به سمت آنجا میآمدند، شکسته شد. امدادگران سریع خود را به واحد شماره ۲۸ در طبقه ششم رساندند. واحد ۲۸در انتهای راهرو قرار داشت. مقابل در، کانتری برای منشی شرکت بود و چهار اتاق در دوطرف آن قرار داشت. زن جوان امدادگران را به سمت اتاق راهنمایی کرد که کنار آن تابلوی مدیرعامل خودنمایی میکرد. مردی روی صندلی نشسته و غرق در خون روی میز افتاده بود. یکی از امدادگران او را بلند کرد؛ گلوله وسط سینهاش جا خوش کرده بود. بدنش سرد بود و خون زیادی از بدنش رفته بود. دیگر نمیشد برای او کاری کرد. عقربههای ساعت، ۱۱شب را نشان میداد که کارآگاه ناصری با نشان دادن کارتش به سربازی که جلوی در ایستاده بود، وارد ساختمان شد. دکتر زودتر از او رسیده بود و تیم تشخیص هویت در حال بررسی صحنه قتل بودند تا سرنخی برای کشف راز قتل پیدا کنند. کارآگاه دفترچهاش را بیرون آورد و تحقیقات خود را آغاز کرد.۱- دکتر چه گفت؟
قتل حدود سه ساعت قبل رخ داده است. گلوله از فاصله نهچنداندور به سینه مقتول اصابت کرده و باعث خونریزی شدید و مرگ مرد جوان شده است. این نتایج بررسی در صحنه است و باید در پزشکی قانونی کالبدشکافی کنم. راستی تا یادم نرفته، آثار درگیری روی بدن مقتول ندیدم.
۲- نتیجه بررسی صحنه جرم
آثار ورود به زور روی دردیده نمیشود وقاتل بهراحتی واردخانه شده است. یک پوکه کلت در راهرو مقابل در اتاق محل جنایت پیدا کردیم. مورد مشکوکدیگری ندیدیم.
۳- گزارش افسر کلانتری
حدود۱۰شب این قتل به کلانتری اعلام شد ومن به عنوان افسرگشت راهی شرکت شدم. منصور«قاتل» شریک مقتول است که به خاطر اختلافی که با او داشته قتل رااجرا کرده بود. بعد هم با پرواز ساعت ۸ و۳۰ دقیقه راهی قطر شده تا ازآنجا به کانادا برود. کارهای اقامتش راانجام داده بود.منصوراحساس میکردکامران توحساب کتاب،سرش کلاه گذاشتهوسرهمین اختلاف داشتند. امروزعصرواردشرکت شده وبعد ازقتل شریکش، دست و پای منشی شرکت را بسته بود و یکراست به فرودگاه امام رفته و با خیال راحت از کشور فرار کرده بود.
۴- روایت شاهد قتل
شش سال است که در این شرکت کارمیکنم. ساعت کاری شرکت۹صبح تا چهارعصراست. من اگرمدیرعامل در شرکت باشد یا کارها مانده باشد، در شرکت میمانم.امروزهم درشرکت بودم که حدود ساعت شش منصور به شرکت آمد.دسته گلی دردست داشت.خوشحال بود ومیگفت آمده با کامران خداحافظی کند و همه چیز را تمام کند.حدود یک ساعتی در دفتر بود و بعد صدای دعوایشان بلند شد. سعی کردم دخالت نکنم. یکدفعه صدای شلیک گلولهای شنیدم. ازترس خشکم زده بود. منصور عصبانی درحالی که اسلحهای در دست داشت و لباسش خونی بود بیرون آمد. اسلحه را به سمت من گرفت و خواست ساکت شوم. دست و پایم را بست وازشرکت بیرون رفت.خیلی تلاش کردم دست و پایم را باز کنم اما فایده نداشت. با دیدن شیشه روی میز خودم را به آن رساندم و آنقدر به میز ضربه زدم که افتاد و شیشهاش شکست. تکه شیشهای را برداشتم و هر طوری شده طناب را پاره کردم. بعد هم از اهالی کمک خواستمکه برای کمک آمدند.
۵- سرگرد دستور بررسی خروج منصور از کشور را صادر کرد. او خیلی خونسرد همراه خانوادهاش وارد سالن و سوار هواپیما شده و ایران را ترک کرده بود. تحقیقات کارآگاه تا صبح طول کشید و برای جمعبندی آنچه دیده و شنیده بود، دوباره به شرکت برگشت. نیم ساعتی آنجا قدم زد و همه چیز را بررسی کرد. در ذهنش صحنه قتل کامران را بازسازی کرد و با بازپرس جنایی تماس گرفت و دستور بازداشت منشی شرکت به اتهام قتل را صادر کرد.
۶- انگیزه قتل چه بود؟
مهین وقتی در اداره آگاهی رو به روی کارآگاه قرار گرفت فهمید راز قتل فاش شده و سناریواش برای فرار از مجازات لو رفته است: «سرگرد، کامران باید میمرد. او با زندگی من بازی کرد. شش سال قبل برای کار به اینجا آمدم و بعد از مدتی کامران به من ابراز علاقه کرد. پسر خوشتیپ و پولداری بود و من هم به او علاقه داشتم. دوسالی از رابطهمان میگذشت و هربار میگفتم به خواستگاریام بیا، بهانه میآورد تا اینکه یک روز روی واقعی خودش را نشان داد و گفت از رابطهاش با من فیلم گرفت و اگر برای ازدواج اصرار کنم، آبرویم را میبرد. تنها راهی که به ذهنم رسید صحبت با منصور بود. آنجا بود که فهمیدم آنها همدست بودند و منصور از من فیلم گرفته بود. آنها فکر میکردند با افشای این موضوع از شرکت میروم اما ماندم تا نقشه انتقامم را اجرا کنم. دیروز بهترین موقعیت بود تا هم کامران را بکشم و هم منصور را به عنوان قاتل معرفی کنم. نقشهام حساب شده بود اما یک جا اشتباه کرده بودم که همان باعث لو رفتن نقشهام شد.»
شما خوانندگانتپش میتوانید با اشاره به سه دلیل کارآگاه برای کشف راز این جنایت در مسابقه معمای پلیسی این هفته تپش شرکت کنید. پاسخهای خود را همراه نام و نام خانوادگی و شهر محل سکونت به شماره ۳۰۰۰۱۱۱۲۷ ارسال کنید.